وبلاگ شخصی محسن سید این وبلاگ برای معرفی رشته صنایع چوب و کاغذ میباشد و امیدوارم با نظرات خود اینجانب را در بهبود ارایه مطالب همراهی نمایید .
![]() by:mohsen seyyed
فرمينگ يا لايه ريزي در تخته خرده چوب :
اين مرحله مهمترين قسمت يك كارخانه تخته خرده سازي محسوب ميشود . نحوه لايه ريزي ، سيستم سنجش حجم ، وزن تشك ، وسائل پخش كننده ذرات ، ضخامت لايه و وسائل نقاله و سرعت حركت آنها همگي در كيفيت تخته خرده چوب و بازدهي كارخانه موثر ميباشند.
در اين مرحله نوع تخته خرده چوب مشخص ميشود و اعمال روشهاي متفاوت تهيه تخته خرده در اين مرحله ، مي تواند تخته هايي با ذرات همسان (يك طبقه ) ، با ذرات ناهمسان (سه يا پنج طبقه – ذرات طبقات رو و زير متفاوت از طبقات مياني ولي متقارن با هم ) و يا با ذراتي كه به تدريج از مغز تخته به طرف سطح ريزتر ميشوند ، تشكيل دهد .بديهي است كه كيفيت تخته نيز بسته به اينكه ذرات چگونه در كنار هم قرار گيرند و بسته به ضخامت تشك تغيير مي كند .براي مثال تخته هايي كه ذرات از قسمت مياني تخته بطرف سطح ريزتر ميشوند از نظر كيفيت سطح بسيار مرغوب و كاملا صاف مي باشند ولي از نظر تحمل به خمش تخته هاي 3 يا 5 طبقه بسيار مرغوب مي باشند .
امروزه در اغلب واحدهاي جديد توليد تخته خرده چوب ، سيستمهاي خودكار لايه ريزي كه ضخامت ، وزن و حجم تشك را در تمام نقاط توسط اشعه ايكس و گاما كنترل مي نمايد ، موجود است .ابداع اين روشها سبب احداث كارخانجات با ظرفيت 1000 مترمكعب در مناطق مركزي آلمان و ساير كشورهاي اروپايي شده است . مراكز مهم تحقيق در برانزشويك آلمان ، فرانسه (پاريس) و سوييس (فارني در زوريخ) دائما مشغول تكميل و توسعه اين روشها مي باشند.
1- روش فارني (Fahrni) :
در اين روش كه قديمي ترين روش لايه ريزي است ، ذرات ريز و درشت چوب بطور مخلوط با هم از سيلوي ذرات به مقدار معيني وزن و به مخزن مستقر بر روي فرمينگ منتقل شده و در آنجا با هم مخلوط شده (توسط پره هاي با حركت دوراني) و سپس بر روي صفحه زير تشك كه در چهار طرف آن ديواره كوتاهي به شكل قالب چهارگوش به ابعاد اصلي تخته قرار دارد ، به مقدار معيني مي ريزد و وقتي كه ميزان ريزش ذرات به حد كافي رسيد ، بطور خودكار به سمت پرس روانه شده و صفحه ديگري جاي آن را ميگيرد. روش تهيه بدين شكل منقطع ميباشد و تخته هاي حاصله داراي ذرات همسان خواهند بود .تخته هاي حاصل از اين روش به نووپان Novopan معروف است .روش تشكيل تخته هاي با ذرات ناهمسان يا طبقه-طبقه نيز به ترتيب ذكر شده ميباشد .با اين تفاوت كه بجاي يك سيلو با ذرات مخلوط ريز و درشت ، چند سيلو وجود دارد .مثلا براي تخته هاي 3طبقه ، يك سيلو حاوي ذرات ريز ميباشد كه به مخزنهاي مستقر بر روي صفحه زير تشك براي سطوح رو و زير متصل ميباشد و يك سيلو محتوي ذرات درشت كه به مخزن مربوط به تشكيل لايه مياني ، متصل ميگردد.
2-روش بر-هيمل هبر (Behr-Himmelheber):
در اين روش صفحه زير تشك داراي حركت دائمي به طرف پرس ميباشد و واحد توليدي ميتواند با ظرفيت زياد كاركند.در اين روش ذرات درشت تر در مغز تخته و هرقدر به طرف سطوح نزديك تر شويم ذرات ريزتر مي گردند.
در اين روش پوشالها از طرف خشك كن بطرف دستگاه هاي چسب زني منتقل و از انجا مستقيما به مخازن ماشين لايه ريز (فرمينگ ) جريان مي يابند . فرمينگ مقدار پوشال را متناسب با وزن ، حجم و ضخامت تشك دائما به دو مخزن ثانويه منتقل مينمايد . در اين موقع خرده چوبها بوسيله پره هايي ضربه خورده و تحت تاثير انرژي سينتيك به خارج ماشين پرتاب ميشوند .ذراتي كه داراي ابعاد درشت تري هستند بعلت سطح خارجي كمتر نسبت به وزن خود ، ودر نتيجه مقاومت كمتر هوا در مقابل آنها ، دورتر پرتاب ميشوند .
ذرات ريز نيز بعلت سطح خارجي بيشتر نسبت به وزن خود، و در نتيجه مقاومت بيشتر هوا در مقابل آنها ، به نقطه نزديكتري ميرسند . نهايت اينكه بعلت طرز كار ماشين لايه ريز كه داراي 2 مخزن و و 2 كانل پرتاب ميباشند و حركت مداوم صفحه زير تشك ، درشت ترين ذرات در لايه مياني و ريزترين ذرات در سطوح رو و زير قرار ميگيرند .
3-روش بيزون (Bison):
در اين روش تشكيل تخته خرده چوب به كمك جريان هوا انجام ميپذيرد و نحوه عمل ماشين لايه ريز (Former ) به گونه اي است كه ذرات درشت تر در مغز و ذرات ريزتر بطور قرينه در طرفين آن قرار ميگيرند و در نهايت تشك تخته خرده با ذرات ناهمسان تشكيل مي گردد. در اين دستگاه مخزن تغذيه در قسمت فوقاني آن قرار دارد ، ابتدا مقدار معيني از خرده چوب آغشته به چسب را كه وزن و حجم آنها كنترل شده است بطور يكنواخت به طرف سيستم پخش كننده كه در زير آن فرش متحركي قرار دارد ، مي ريزد .
اين ذرات پس از برخورد با جريان يكنواخت هوا كه بطور افقي به آنها وزيده ميشود ؛ از يكديگر جدا شده و ريزترين آنها به نقطه اي دورتر و درشت ترين آنها به نزديك ترين نقطه و تقريبا بطور عمودي سقوط مي كنند . مسافتي كه ذرات بر اثر وزش هوا طي ميكنند تا بر روي فرش متحرك قرار گيرند ، تابعي است از رابطه جرم ، سرعت سقوط ذرات ، و سرعت جريان هوا كه در نتيجه آن ذرات ريزتر با وزش يكنواخت هوا به مسافت دورتري پرتاب مي شوند .مخزن تغذيه در اين روش طويل ساخته شده تا تغييرات حاصل از انباشتگي خرده چوبها به حداقل برسد .در اين روش ميتوان طيف وسيعي از خرده چوبها را با ابعاد مختلف به مصرف رسانيد و قابل ذكر اينكه با توجه به طويل بودن دستگاه نيازمند خط توليد طولاني است و معمولا انرژي بيشتري براي كاركردن پنكه ها مصرف ميكند .
![]() mohsen seyyed
ساختار سوزني برگان:
تمام گونه هاي چوبي از 2 سيستم الياف بندي و آرايش سلولي تشكيل شده اند .آرايش تارها يا اليافي كه از ريشه تا تاج كشيده شده اند و بنام الياف طوليLongitudinally ناميده ميشوند و ديگري اليافي كه در عرض قرار گرفته اند و از پوست تا مغز امتداد دارند و بنام الياف شعاعيRadially ناميده ميشوند.
اين سلولها در اندازه، شكل، عملكرد تنوع دارند.بيشتر سلولهاي يك درخت مرده اند و وظيفه آنها ايجاد استحكام ميباشد ولي سلولهاي زنده آب و مواد معدنيMinerals را از ريشه به برگها هدايت كرده و مواد غذايي اضافي را ذخيره مي نمايند .
در سوزني برگان ، وظيفه استحكام و هدايت آب واملاح توسط سلولهايي به نام تراكئيد Tracheids انجام ميشود . تراكئيدها داراي منافذ ديواره اي Pits هستند كه در واقع سوراخها يا روزنه هايي در ديواره ثانويه ميباشند كه آب را از خود عبور داده و بين سلولهاي همسايه ارتباط برقرار مي كنند .هدايت طولي از طريق تراكئيد كه طولشان حدود 100 برابر قطرشان ميباشد انجام ميگيرد و در دو انتها بسته است . طول متوسط تراكئيدها حدود 4 ميليمتر و قطرشان 03/0 ميليمتر ميباشد . هدايت املاح همچنين در جهت شعاعي نيز وجود دارد كه از طريق سلولهايي بنام تراكئيدهاي عرضي صورت مي گيرد. تراكئيدهاي عرضي در مقايسه با تراكئيدهاي طولي بسيار كوتاهتر هستند و در حدود 2/0 تا 1/0 طول و 02/0 ميليمتر قطر دارند.(لازم به ذكر است كه تراكئيد عرضي در كليه سوزني برگان يافت نميشود ولي اغلب در خانواده كاج وجود دارند و از علائم مهم شناسايي چوبي به شمار مي آيند . )
ذخيره سازي مواد غذايي از قبيل نشاسته در سلولهاي پارانشيم Paranchyma cells صورت ميگيرد كه اين سلولها توام با تراكئيدهاي عرضي پره چوبي را توليد مي كنند.
پره هاي چوبي معمولا تنها به اندازه يك سلول پهنا داشته و در جهت شعاعي به سمت پوست امتداد مي يابند . سلولهاي پارانشيمي به شكل آجر و به اندازه تراكئيدهاي عرضي بوده و داراي منافذ ديواره اي نيز ميباشند.
در برخي از سوزني برگان به ويژه كاجها ؛ نوئلها ، لاريكس ها و دوگلاس فرها ، فضاهايي بين سلولهاي چوبي به چشم مي خورد كه همان كانالهل يا مجراهاي رزين ميباشند . اين مجراهاي رزين همچون شبكه اي تمامي چوب را در بر ميگيرند و در راستاي تراكئيدهاي طولي و در بين تراكئيدهاي عرضي امتداد دارند ..درون اين مجراها بوسيله سلولهاي پيراموني Epithelilal cells كه رزين را به درون مجرا ترشح ميكنند ، پوشيده شده است .
در كاج سفيد Pinus Strobus ، حجم چوب را 93% تراكئيدهاي طولي و 6% تراكئيدهاي عرضي و 1 % را نيز مجراهاي رزين تشكيل مي دهد.
"مدل چرخه عمر محصول "
1-تكوين محصول :
وقتي شروع مي شود كه شركتي ، ايده يك محصول جديد را يافته و بسط مي دهد و شامل ترجمان اطلاعات مختلف و تركيب كردن آن با يك محصول جديد است .در اين مرحله فروش و درآمدها منفي است و دوره خرج كردن بدون برگشت پول است .
2-معرفي محصول :
شامل روانه كردن محصول به بازار به نحوي كه در لحظه فروش ، بيشترين تاثير را داشته باشد .در اين مرحله پرداخت هزينه سنگين در زمينه تبليغ و ترويج محصول امري متداول است.
3- رشد محصول :
اين مرحله، مشاهده روند فروش محصول در بازار است و زمان مناسبي براي متمركز شدن بر افزايش سهم بازار است . مديريت در اين مرحله با توجه به نيازهاي مشتري است و يك شركت نبايد مرتكب اشتباه تعهد بيش از حد گردد ؛ زيرا اين كار موجب از دست دادن مشترياني مي شود كه محصولات به موقع به دستشان نمي رسد .
4- اشباع يا بلوغ محصول :
در اين مرحله بدليل حضور رقبا ، رشد سهم بازار به خودي خود امكان پذير نيست و به بهاي ازدست رفتن كسب وكار شركت ديگري به دست مي آيد .در اين دوره بالاترين بازدهي از محصول حاصل مي شود .
5-افول محصول :
معمولا افول يك محصول توام با افول فروش آن در بازار است . دراين مرحله موضوعات زيادي مورد بررسي قرار ميگيرد تا يك محصول از بازار بيرون كشيده شود . مانند نگهداري وتعميرات ، دسترسي به قطعات يدكي و...در اين مرحله شركت بايد با دقت ، قيمتها را رقابتي كنترل كند و ترويج محصول بايد در سطحي باشد كه بيانگر حضور محصول باشد .در حقيقت كانال توزيع اصلي بايد كارآمد نگاه داشته شود و توزيع بصورت محدود انجام شود . در اين مرحله بايد مشتريان وفادار حفظ گردند.
منبع : تاليف Ioannis Komnios ترجمه مهندس مسلم فدايي مجله صنايع چوب و كاغذ شماره 61-
Solid Surface
بعضی از خواص مشترک صفحات سخت عبارتند از :
2- ابزار پذیر بودن: شاید بگویید که با ابزار مناسب می توان روی هر محصول کار کرد اما نکته اینجاست که با ابزار های چوب می توان روی صفحات سخت نیز کار کرد . شاید همین ویژگی باشد که به صفحات سخت ویژگی جادویی بودن می بخشد . همین خصوصیت رابطه نزدیکی با یک نسبت قدیمی و کهن دارد – کار با چوب ، کابینت سازی ، نجاری – که همیشه تازه و حیاتی باقی می ماند . اغلب درودگران یا نجاران صفحات سخت را دوست دارند ، چرا که به قول انها می توان کارهای زیادی با این صفحات انجام داد .
3. سختی و استحکام: اگر بخواهیم توضیحات علمی در مورد درجه سختی صفحات ارائه کنیم راه به جایی نمی بریم کافیست بگوییم سخت تر از چوب ، اما نه به سختی فولاد .
4. سطح صاف و نامتخلخل: از لحاظ فنی و شیمیایی هیچ چیز 100 درصد بدون خلل و فرج نیست . اما صفحات سخت بسیار نزدیک به 100% هستند و از درجه صافی و عدم تخلخل بالایی برخوردار هستند . این صفحات تحت تاثیر آب و تغییرات رطوبت قرار نمی گیرند .
5. مقاومت در برابر لکه و مواد شیمیایی : اغلب مواد شوینده خانگی و حتی برخی مواد شیمیایی صنعتی نمی توانند به این صفحات صدمه بزنند .
6. مقاومت در برابر آتش : اغلب صفحات سخت یا مقاوم در برابر آتش هستند یا کند کننده آتش (کند سوز ) .
7. استقامت : با توجه به این ویژگی صفحات است که می توانیم به مشتریان ضمانت چند ساله بدهیم . صفحات سخت باید بدون هیچ تغییری سالم باقی بمانند البته بشرطی که صدمه جدی نبینند اما برای چه مدت زمانی ؟ از لحاظ نظری و بر اساس آنچه از خواص شیمیایی این محصول می دانیم اگر بگوییم صدها سال پر بیراه نگفته ایم . قدیمی ترین صفحات آکریلیک عمری 29 تا 30 ساله دارند که بنظر می رسد سلامت این محصولات پس از این مدت گواه ادعای ماست .
8. چشم نوازی و زیبایی: این صفحات هم زیبایی دارند ، هم احساس و هم چشم نوازند . این صفحات برای نوازش چشم ساخته شده اند .
داخل این صفحات چیست ؟
اغلب محصولات صفحات از دو ماده اصلی ساخته می شوند : یک ماده معدنی طبیعی (بعنوان پر کننده ) و یک رزین (بعنوان ماده چسبنده ) بهمراه افزودنیهای مختلف . این مواد با یکدیگر ترکیب و سپس در یک قالب ریخته می شوند تا طی یک فرایند بهبود تبدیل به صفحه یا یک شکل مثل سینک شوند .
آلومینا تری هیدرات ATH :
پر کننده انتخابی در اغلب صفحات سخت نامی بسیار ساده دارد : آلومینا تری هیدرات (Alumina Tri: Hydra= ATH) ATH از بوکسیت اوره (Bauxite Ore) طی فرایند بنام فرآیند بایر (Bayer) گرفته و تصفیه می شود و به شکل پودری قهوه ای رنگ در می آید . بوکسیت نوعی خاک است که نشان می دهد صفحات سخت از یکی از فراوان ترین مواد معدنی طبیعی بر روی زمین ساخته می شود . رنگ قهوه ای این ماده بدلیل ناخالصی های ارگانیک بنام هوبیت (Hubits) موجود در آن است و این یعنی اینکه اکثر ATH مورد استفاده در صفحات سخت باید دوباره تصفیه شود تا به درجه سفیدی خاصی برسد . این درجه سفیدی شفافیت خاصی دارد و برای رنگهای روشن و شفاف مخصوصاً رنگ سفید بکار گرفته می شود .
ATH خواص فیزیکی خیلی خوبی دارد . مقاومت عالی در برابر لکه ، مواد شیمیایی و آب دارد ، شفاف است و نیز آنقدر سخت هست که در برابر ضربه مقاومت بالایی داشته باشد و از طرف دیگر به اندازه کافی نرم هست که قابل ماشین کاری باشد . همچنین آخرین ویژگی تقریباً جادویی آن اینست که نه تنها نمی سوزد بلکه چون آب دارد وقتی مورد حمله گرما قرار می گیرد از خود بخار متصاعد می کند که بهمین دلیل یک کند کننده طبیعی آتش است .
ATH می تواند از 45 تا 70 درصد یک صفحه سخت را تشکیل می دهد . بهمین دلیل است که قیمت ATH تاثیر زیادی روی قیمت صفحات سخت دارد .
سایر پر کننده ها :
مواد دیگری نیز بعنوان پر کننده در صفحات سخت بکار می روند . کربنات کلسیم در صفحات سخت اولیه استفاده شد . کوارتز برای ساخت برخی سینک ها استفاده می شود اما آنرا بسیار سخت می کند تا حدی که در ماشینکاری آن مشکلاتی بوجود می آید . پاره ای شرکتها الیاف شیشه ای استفاده می کنند تا به محصولات خود استحکام بخشیده ، آنها را در برابر ضربه مقام کنند . حتی شرکتی وجود دارد که از بازیافت روزنامه ها نوعی پر کننده دوستدار طبیعت تولید و از آن در تولید صفحات خود استفاده می کند .
صفحات سخت بدون پر کننده :
شرکتی وجود دارد که به هیچ وجه از ATH استفاده نمی کند . البته این تصمیم گیری در پاسخ به یک نیاز خاص بازار گرفته شده است . مشکل اینجاست که خراش روی صفحات تیره ای که با ATH پر شده باشند سفید می شوند (بدلیل سفیدی ATH) و همچنین در هنگام سمباده زنی پرداخت کار نیز چنین مشکلی بوجود می آید . این شرکت راه حل مشکل را در آن دیده است که رزین خالص در صفحات خود استفاده کند . البته با حذف ATH آنها بسیاری از خواص آن از جمله مقاومت در برابر آتش و نیز سختی آن را از دست می دهند . این کار نقاط قوت و ضعف خود را دارد اما به تولید کننده امکان می دهد تا رنگهای تیره عمیق را در اختیار مشتریان خود قرار دهند که در هیچ جای دیگر پیدا نمی شود . آنها برای دفاع از محصول خود می گویند که می توانند آنرا به سختی آهن بسازند اما مشکل اینجاست که آنوقت محصول شبیه آهن خواهد بود .
رزین هادو خانواده اصلی رزین در تولید صفحات سخت بکار گرفته می شوند : آکریلیک و پلی استر . استفاده از رزین کاملا ً آکریلیک صفحاتی به ما می دهد که گرما نرم هستند یعنی اینکه می توان آنها را گرم نمود ، به حالتی خاص خم کرد و سپس آنرا سرد و سخت کرد بدون اینکه هیچ کدام از خواص خود را از دست بدهد . دیگر تفاوت اصلی رزین آکریلیک با پلی استر این است که صفحات آکریلیک تحت تاثیر اشعه ماورای بنفش که در نور طبیعی موجود است قرار نمی گیرند . رزین های پلی استر (از جمله آنهایی که با آکریلیک اصلاح شده اند یعنی بارزین های آکریلیک ترکیب شده اند ) برای مصارفی که نیاز به استحکام بالا دارند در صفحات سخت مصرف می شوند از جمله مصارف فضای باز مانند: بدنه قایق و هواپیما . صفحات سختی که با این رزینها ساخته می شوند معمولاً گرما نرم به حساب نمی آیند اگر چه بعضی تولید کنندگان و نیز مصرف کنندگان این صفحات پاره ای ویژگیهای گرمانرمی برای این محصولات برمی شمارند . رزینهای آکریلیک و پلی استر هر دو از نفت بوجود می آیند و بنابر این قیمت آنها رابطه غیر مستقیمی با بهای نفت دارد . اما عوامل دیگر عرضه و تقاضا نیز دخیل هستند که باعث نوسانات شدیدی در بازار مواد شیمیایی می شوند . در بازار امروز ، آکریلیک دو تا سه برابر پلی استر قیمت دارد .
افزودنی ها :
هر محصولی از صفحات سخت ، افزودنی های بیشماری دارد . این مواد افزودنی شامل رنگدانه ها نیز می شوند اما افزودنی های دیگری را در در بر می گیرند که خواص شیمیایی و فیزیکی صفحات را بهبود بخشیده یا تقویت می کنند و یا حتی چیزهای عادی مثل استقامت رزین ها در هنگام حمل و نقل و انبار کردن را تحت تاثیر قرار می دهند : جذب کنندگان اشعه ماورای بنفش ، پیوند دهنگان مولکولی ، ثبات ساز ها تنها چند نمونه از این افزودنی ها هستند . صفحات سخت نیز مانند سایر محصولات با پیشرفت فناوری پیوسته تغییراتی در افزودنی ها را تجربه کرده اند و تولید کنندگان آن همیشه بدنبال بهبود مستمر در فرآیند تولید خود هستند یک افزودنی مهم که در تمامی صفحات سخت بکار گرفته می شود کاتالیزور است . کاتالیزور یک ماده شیمیایی است (معمولا یک پروکسید) که باعث سخت شدن مخلوط می شود .
قالب ریزی:
نحوه قالب ریزی صفحات خیلی ساده است . رزین مایع با افزودنی ها و پرکننده ها مخلوط می شود و سپس داخل یک قالب باز یا بسته (معمولا برای محصولات شکل دار ) ریخته می شود . بسیار مهم است که هیچ حباب هوایی داخل مخلوط باقی نماند چون در این صورت محصول دارای حفره خواهد بود . از بین بردن حبابهای هوا به روشهای مختلف انجام می شود از روش ساده تنظیم ویسکوزیته مخلوط گرفته تا لرزاندن میز قالب و سایر روشهای جالب .
شکل گیری مواد (Curing) :
شکل گیری مواد یعنی اینکه به فعل و انفعالات شیمیایی که صفحه سخت را بوجود می آورند اجازه دهیم تا صد در صد کامل شود تا محصولی ثابت و یکنواخت بوجود آید و خواص فیزیکی آن کاملاً بدست آید . برخی صفحات سخت بطورخودکار و در فضای باز شکل می گیرند سایر صفحات در حمام بخار یا در کوره قرار داده می شوند تا فرآیند شکل گیری آنان به انجام برسد . بسیاری از رزین های پلی استر نیاز به عملیات پس از شکل گیری دارند که معمولاً یک فرآیند گرم و سرد کردن است که درجه شکل گیری را بالا می برد . شکل گیری دقیق صفحات سخت بخش مهمی از فرآیند تولید است . اگر شکل گیری بدرستی رعایت نشود باعث پدیده جوش آمدن می شود یعنی اینکه حبابهای هوا روی سطح کار را می پوشانند و سطح صفحات را کاملاً نابود می کنند ، کنترل دقیق دما به هنگام شکل گیری راه موثری برای کم کردن این مشکل است.
ترکیبات تشکیل دهنده سلول چوب عبارتند از: کربوهیدراتها ، لیگنین ، مواد استخراجی ، ترکیبات معدنی. کربوهیدراتها : کربوهیدراتهای موجود در چوب ، عمدتا از سلولز و همیسلولزها تشکیل شده است . سلولز : سلولز ، جزء اصلی چوب است . در اغلب گونهها در حدود 40 تا 45% چوب خشک ، سلولز است. سلولز یک هوموپلی ساکارید تشکیل شده از واحدهای گلوکز است. مولکولهای سلولز ، کاملا خطی هستند و تمایل شدید به تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین مولکولی دارند . در نتیجه ، دستههایی از مولکولهای سلولز با یکدیگر مجتمع میشوند و زیرلیفچه ها را تشکیل میدهند . از تجمع زیرلیفچهها و از تجمع لیفچهها ، لیف سلولزی تشکیل میشود . بر اثر همین ساختار لیفی و پیوندهای هیدروژنی محکم ، سلولز از مقاومت کششی بالایی برخوردار است و در اغلب حلالها ، نامحلول میباشد . همیسلولزها : همیسلولزها ، هتروساکاریدهایی هستند که معمولا بین 20 تا 30% نسبت وزنی چوب خشک را تشکیل میدهند و همچون سلولز به عنوان ماده ساختمانی در دیواره سلول عمل میکنند. در اثر اسید ، بسادگی به اجزای تکپاری خود آبکافت میشوند. همیسلولزهای سوزنی برگان عبارتند از: گالاکتوگلوکامانان ، آرابینوگلوکورونوزایلان ، آرابینوگالاکتان ، نشاسته و مواد پکتیکی . همیسلولزهای پهن برگان عبارتند از: گلوکورونوزایلان ، گلوکومانان ، نشاسته و مواد پکتیکی . لیگنین : لیگنین ، بسپاری متشکل از واحدهای فنیل پروپان است و با اتصالهایی از نوع اتصالهای استری یا اتری گلیکوزیدی با کربوهیدراتها ، پیوند برقرار میکنند . پس از خارج ساختن پلی ساکاریدها به وسیله آبکافت از چوب عاری از مواد استخراجی و عصاره ای ، لیگنین به صورت توده نامحلولی باقی میماند . همچنین میتوان لیگنین را آبکافت کرد و از چوب خارج نمود یا آن را به به مشتقات محلول تبدیل کرد . مواد استخراجی : تعداد زیادی از اجزای شیمیایی موجود در چوب که در کل بخش کوچکی را تشکیل میدهند، در حلالهای آلی خنثی یا در آب انحلال پذیرند. این اجزا را مواد استخراجی میگویند . در ترشحات بیرون زده از درخت که بر اثر آسیبهای مکانیکی یا حمله حشرات و قارچها تراوش میکنند نیز ترکیبهای مشابهی مشاهده میشود . مواد استخراجی را به دو دسته چربی دوست و آب دوست تقسیم میکنند و غالبا اصطلاح "رزین" را برای مجموعه عصاره های چربی دوست (به استثنای فنلها) قابل حل در حلالهای غیر قطبی و غیر قابل حل در آب بکار میبرند . ترکیبهای عصارهای ، مواد اولیه خام ارزشمندی در ساخت مواد شیمیایی بشمار میآیند و در فرایندهای تولید خمیر و کاغذ هم تاثیرگذار میباشند . برای ادامه اعمال بیولوژیک درخت ، انواع مواد عصارهای مورد نیاز است . به عنوان مثال ، چربیها منبع انرژی سلولهای چوب هستند در حالی که ترپنوئیدها ، اسیدهای رزینی و مواد فنلی ، چوب را در برابر آسیبهای بیولوژیکی یا حمله حشرات محافظت میکنند . اندکی یون های فلزی ، معمولا بخش عاملی آنزیمها را که در بیوسنتز به عنوان کاتالیزور عمل میکنند ، تشکیل میدهند . مواد استخراجی چوب : (1- ترپنوییدها و استروییدها: که در کانالهای رزینی یافت میشوند . 2- چربیها و مومها: در سلولهای پارانشیم پره چوبی یافت میشوند . 3-عصارههای فنلی: عمدتا در چوب درون و در پوست متمرکزند .) ترکیب های معدنی چوب : چوب دارای اندکی ترکیبهای معدنی است که به صورت خاکستر اندازه گیری میشود و به ندرت از 1% نسبت به وزن چوب خشک تجاوز میکند . خاکستر ، معمولا شامل نمکهایی از قبیل کربناتها ، سیلیکاتها ، اگزالاتها و فسفاتهاست. فراوانترین یونهای فلزی در خاکستر عبارتند از: کلسیم ، پتاسیم و منیزیم. مقدار یونهای فلزات آهن و منگنز در حدود 110ppm است و مقدار یونهای سایر فلزات حتی کمتر از 10ppm است
مختصری از انواع چوبها
۱. آبنوس : اين چوب بدون نقش است . رويشگاه اين چوب سواحل گينه در افريقا از گاتا تا گابون است . چوب درون اين چوب سياه يک دست است .
۲. فوفل : اين چوب به رنگ قهوهاى سير اخرايى است و خطوط موجدار تيرهتر از رنگ زمينه دارد . رويشگاه آن مناطق گرم آسيا مثل هندوستان و پاکستان و جزاير سند و جاوه است .
۳. گردو : رنگ اين چوب از کرم مايل به قهوهاى تا قهوهاى خام بارگههاى تيره و نامنظم موجدار است . محل رويش گردو در ارتفاعات ميانبند جنگلى شمال از آستارا تا گليداغ و در غالب مناطق استپى است .
۴. کُنار : رنگ اين چوب قهوهاى با زمينهٔ گل اخرا است و نقش آن پر گره و خطوط موجدار است . محل رويش آن در استانهاى ساحلى جنوب ايران به خصوص در راه سيرجان به بندرعباس است .
۵. کيکم : رنگ اين چوب زمينه کرم رنگ با خطوط و نقشهاى شکلاتى يا قهوهاى سوخته است و نقش آن جوشدار و موجدار است . محل رويش اين چوب جنگلهاى باختر و جنوب ايران است . ۶. آکاژو : رنگ اين چوب قرمز مايل به بنفش تيره و نقش آن خطوط نوارى پررنگتر از زمينه است . محل رويش آن نيز غرب آفريقا از ليبريا، کامرون و کنگوتا، اوگاندا مىباشد .
۷. ساج : رنگ اين چوب قهوهاى با زمينهٔ سبز و نقش آن رگههاى زرد يا قرمز نوارى است . رويشگاه اين چوب، جنوب آسيا از هندوستان تا هند و چين و جاوه است .
۸. سرخدار : رنگ اين چوب از کرم تا قهوهاى قرمز (با زمينهٔ رنگ آهن) و نقش آن موجدار با خطوط کمى پررنگتر است . اين چوب در جامعهٔ راستشان بهطور پراکنده ديده شده است و گاهى بهصورت جنگلهاى خالص وجود دارد .
۹. بقم : رنگ اين چوب قرمز زنگ آهن و نقش آن خطوط موجدار کمرنگتر از زمينه و گروههاى متوسطى که در اثر تلاقى خطوط بهوجود مىآيد ، مىباشد . محل رويش آن آسياى جنوبى است و از هندوستان به ايران وارد مىشود. درخت آن در امريکاى مرکزى و شمال امريکاى جنوبى نيز کاشته شده است.
۱۰. عناب : رنگ اين چوب قهوهاى با زمينهٔ گِل اخراى پخته زرد است و چوب کم نقشى است . رويشگاه اين چوب بهطور پراکنده در خراسان است اما نوع بزرگتر آن در بين راه بيرجند و تربت حيدريه نيز وجود دارد.
۱۱. سنجد : رنگ چوب درون قهوهاى مايل به قرمز و چوب برون زرد کم رنگ است . اين چوب خطوط موجدار کمرنگ و پررنگتر از زمينه همراه با جوشهاى فراوان دارد و در کليهٔ مناطق استپى ايران کاشته مىشود .
۱۲. زيتون : رنگ اين چوب کرم با زمينهٔ قهوهاى است و رگههاى نامنظم و موجدار و فراوان بهرنگ قهوهاى تيره دارد . رويشگاه اين چوب کرانهٔ مديترانه، شمال افريقا و جنوب اروپا است . در منطقهٔ رودبار و منجيل ايران نيز بهطور فراوان کاشته مىشود . گونههاى وحشى آن بين قزوين و گيلان و نواحى جيرفت و جبال بارز وجود دارد . در اطراف گرگان تا مازندران ديده شده است .
۱۳. بادام : رنگ اين چوب در بيرون کرم مايل به زرد، درون کرم مايل به شکلاتى است . و داراى خطوط موازى و باريک تيرهتر از متن است . در کليهٔ مناطق استپى و کوهپايهاي، آذربايجان، خراسان، اطراف اصفهان، شيراز و کردستان کاشته مىشود .
۱۴. اقاقيا : رنگ اين چوب کرم با زمينهٔ شکلاتى است و نقش کم و بيش نوارى دارد . از درختان آمريکاى شمالى است و به علت سازش با خشکى کشت آن در مناطق استپى ايران متداول شده است .
۱۵. ملچ : رنگ چوب برون سفيد مايل به خاکسترى و چوب درون ترکيبى از خطوط قهوهاي، زرد پررنگ تا قرمز کمرنگ است و داراى خطوط نامنظم قهوهاى شکلاتى مىباشد . اين گونه جزء درختان جنگلى شمال ايران است و مىتوان در بيشتر مناطق استپى ايران با آبيارى کاشت .
۱۶. خرمالو : رنگ اين چوب در درون خاکسترى کبود و چوب برون کرم روشن اخرايى است . اين گونه جزء درختان جنگلى شمال محسوب مىشود و رويشگاه آن کرانههاى درياى خزر از جنگلهاى آستارا تا جنگلهاى گرگان است .
۱۷. زرشک: رنگ اين چوب زرد پررنگ با انعکاس صدفى است و نقش آن خطوط موجدار خودرنگ صدفي . اين گونه در دامنههاى شمالى و جنوبى البرز و در ارتفاعات ۱۷۰۰-۲۳۰۰ متر و در حاشيهٔ رودخانهها است .
۱۸. شمشاد : رنگ اين چوب زرد يا زمينهٔ رنگ آهن است و بدون نقش مىباشد . و در جنگلهاى جنوب اروپا، شمال افريقا، آسياى غربى مىرويد . در ايران منحصراً در ارتفاعات پائين جنگلهاى شمال از آستارا تا گرگان ديده شده است.
۱۹. نارنج : رنگ اين چوب زرد ليمويى و بدون نقش است. اين گونه در شمال و جنوب ايران کاشته مىشود . سواحل درياى خزر ، استان فارس و بلوچستان محل رويش اين درخت است .
۲۰. توت سفيد : رنگ چوب برون سفيد و درون زرد طلايى است. اين درخت در اصل در چين و آسياى شرقى بوده است . اما در ايران و بسيارى از مناطق معتدلهٔ دنيا کاشته مىشود . در ايران در مناطق مرطوب جنگلى شمال و همچنين در مناطق استپى نيز کاشته مىشود .
۲۱. افرا (پلث) : رنگ اين چوب سفيد شيرى و بدون نقش است . اين گونه جزء درختان جنگلى شمال ايران محسوب مىشود و از طوالش تا جنگلهاى گلى داغى و گلستان مىتوان يافت .
۲۲. گلابي : رنگ اين چوب قرمز روشن (صورتي) با زمينهٔ قهوهاى و بدون نقش و گاهى منقوش است . اين درخت از آستارا تا گرگان مىرويد و در کردستان و لرستان نيز گونههاى مختلف آن وجود دارد .
۲۳. ممرز : رنگ اين چوب سفيد مايل به خاکسترى و نقش آن رگه هاى بنفش کمرنگ است . اين درخت از آستارا و ارسباران تا گلى داغلى در جنگلهاى ايزده و نور و زرينگل مازندران می رويد. ۲۴. چنار : رنگ اين چوب خاکسترى مايل به صورتى و طرحهاى شبيه نقطهٔ قرمز رنگ دارد و در بستر رودخانه ها و مناطق استپى می رويد .
mohsen seyyed wood & paper پيروليز: پیروليز به تجزيه شيميائي ماده چوبي به كمك حرارت اطلاق مي شود شدت تاثير و نسبت پيدايش اين واكنش به درجه حرارت ، مقدار هواي موجود و مدت زمان جريان عمل پيروليز بستگي كامل دارد. بديهي ترين نتيجه عمل پيروليز چوب ،كاهش وزن آن است. كاهش وزن چوب و عناصر متشكله آن در درجه حرارتي كه در فرايند ساخت تخته فيبر مطرح است و معمولا از300 درجه سانتيگراد (572 درجه فارنهايت ) تجاوز نمي كند ، بطور نسبي قابل توجه نيست همي سلولز عملا تحت تاثير قرار نگرفته و ليگنين در حرارت زير 300درجه فارنهايت به تدريج شروع به تجزيه شدن مي كند.
mohsen seyyed wood & paper كندانس شدن : كندانس شدن نوعي واكنش شيميائي است .كه طي آن دو يا چند مولكول ضمن حذف آب باهم تركيب مي شوند . بنابراين تراكم درست عكس هيدروليز عمل مي كند يك واكنش تراكم مهم در فرآيند تخته فيبر ، سخت شدن يا عمل كردن رزينهاي فنولي است كه به عنوان ماده چسبنده به خمير افزوده مي شود اين واكنش در حرارتهاي بالا به وقوع مي پيوندد و سبب ايجاد يك شبكه سه بعدي بزرگ شده وپيوند دائمي بين فيبر ها را موجب مي شود هنگام پرس گرم ، ممكن است واكنشهاي مشابهي از اين قبيل ميان تر كيبات غشاء سلولي نيز به وقوع به پيوندد كه نتيجه آن پيوند يا اتصال _ بدون افزودن چسب _ بين فيبرها باشد.
mohsen seyyed wood & paper هيدروليز: هيدروليز، نوعي واكنش شيميائي است كه ضمن آن آب نسبت به يك ماده ديگر واكنش نشان داده ، آنرا شكافته ويك يا چند ماده جديد كاملا مستقل از ماده اصلي توليد مي كند. تجزيه ساكروز يا قند نيشكر كه باعث به وجود آمدن گلوكز و فروكتوز مي شود و يا تبديل نشاسته به گلوكز كه با حضور يك كاتاليزور مناسب انجام مي شود. از جمله مثال هاي اين نوع واكنش مي باشند گلوكز اساس تشكيل دهنده سلولز است . هيدروليز سبب كاهش طول زنجير ويا اندازه مولكول ها مي شود كه اين عمل خود قابليت انحلال پذيري را زياد مي كند. هيدروليز اسيدي ( هيدروليز به كمك اسيد به عنوان كاتاليزور ) يكي از واكنشهاي مهم در فر آيند ساخت تخته فيبر به شمار مي رود . اين واكنش در فر آيند ساخت خمير ، باعث تجزيه و از دست رفتن قسمتي از همي سلولز مي شود اسيد استيك و اسيد فورميك كه همزمان ازكربو هيدراتهاي چوب توليد مي شود . ميزان اسيد لازم را براي واكنش هيدروليز تامين مي كنند . هيدروليز همي سلولز سبب كاهش ميزان محصول خمير توليدي شده و نيز قند هاي تجزيه پذير را به آب موجود در سيستم مي افزايد .
MOHSEN SEYYED
WOOD & PAPER
QCكنترل كيفيت :
مجموعه تكنيكها و فعاليتهايي است كه جهت دستيابي به حفظ و بهبود كيفيت يك محصول انجام ميپذيرد .
تكنيك ساخت هر محصول در مراحل مختلفي ، نيازمند كنترل و بازرسي پارامترهاي مربوط به آن ميباشد. در ساخت تخته خرده چوب ، مواد اوليه ، جزو مهمترين فاكتورهاي توليد ميباشد كه توجه به كيفيت آنها و كنترل روزمره آنها باعث بالارفتن ضريب اطمينان از توليد با كيفيت مرغوب ميباشد. آزمايشگاه بعنوان واحد مرتبط با ساير بخشهاي توليد ضمن انجام آزمايشات و نمونه گيريهاي روزمره و ثبت نتايج آن ؛ در كسب مدارج كيفي محصول نقش حائز اهميتي دارد .
لزوم آشنايي و كسب اطلاعات نوين درباره مواد ، جزو عمليات تحقيقاتي اين بخش خواهد بود، كه منجر به ارتقاء دانش فني توليد تخته خرده مي گردد.
در تخته خرده سازي كنترل و آزمايش موارد ذيل در حيطه كاري واحد كنترل كيفيت مي باشد :
1-ضخامت و ابعاد و شكل ذرات
2-نحوه درجه بندي ذرات
3-رطوبت ذرات در ايستگاه هاي مختلف
4-كنترل چسب و مواد مربوط به آن
5-كنترل رطوبت كيك تخته خرده چوب
6-وزن مخصوص كيك خرده چوب
7-ضخامت در بعد از پرس
8-خواص فيزيكي ومكانيكي تخته حاصله
mohsen seyyed
wood & paper
ارتباط كيفيت هيزم مصرفي با كيفيت تخته خرده چوب
![]() mohsen seyyed
wood&paper
مهمترين ماده اوليه براي تهيه تخته خرده چوب است كه بطور متوسط 90% وزن خشك تخته را تشكيل ميدهد و از لحاظ هزينه 18 تا 24% قيمت تمام شده را در بر ميگيرد و كيفيت چوبي كه در تهيه تخته خرده بكار ميرود از لحاظ فيزيكي و مكانيكي داراي اهميت زيادي است كه خواص بد يا خوب تخته در درجه اول به آن مربوط ميشود. با توجه به پراكنش كم منابع طبيعي چوبي در ايران و استفاده از چوب آلات هر منطقه براي مصارف خاص ، شناسايي و تامين مواد اوليه ، نقش مهمي در سودآوري كارخانجات و كارگاههاي توليدي است . در نوار شمالي ايران وجود جنگلهاي طبيعي و دستكاش باعث تسريع در بوجود آمدن كارخانه هاي تخته خرده چوب ، روكش و لايه گيري و كاغذسازي شده است كه هركدام از لحاظ مصرف خود در برداشت از جنگلها و ديگر منابع ، باعث كمبود چوب در اين نواحي شده است . عدم الويت صنايع تخته خرده چوب و وجود 2 كارخانه بزرگ صنعت كاغذسازي ؛ عدم برنامه ريزي كاشت درختان سريع الرشد و عدم استفاده از مواد سلولزي غير از چوب ؛ عوامل موثر در كاهش سطح جنگلهاي كشور بوده است . بلاياي طبيعي شامل آتش سوزي و سيل نيز در كاهش ميزان آن تاثير فراواني داشته است.
عوامل مربوط به هيزم كه در كيفيت تخته تاثير داشته به شرح ذيل ميباشند:
1- تاثير وزن مخصوص چوبي هيزم :
اين عامل نه تنها بر روي خواص تخته خرده چوب تاثير دارد ، بلكه روشهاي توليد را نيز ممكن است تغيير دهد . اگر تخته خرده با وزن مخصوص كمتر ساخته شوند خاصيت چسبندگي داخلي بهتر شده و در حال خمش از خود تحمل بيشتري نشان ميدهند و مقاومت در برابر نيروي كششي با توجه به افزايش ضريب كشساني ، زيادتر ميشود. جذب آب و واكشيدگي آنها تقليل مي يابد و تخته حاصله از نظر فيزيكي و مكانيكي بسيار مرغوب خواهند گرديد .
علت اين امر نيز در اين خلاصه ميشود كه در واقع براي يك وزن معين ؛ ذرات چوبهاي سبك ، حجم بيشتري را نسبت به گونه هاي سنگين اشغال مي كنند .لذا ذرات بيشتر درهم فرو ميروند و با هم تماس بهتري برقرار ميكنند. اين درهم پيچيدگي يعني افزايش ضريب متوسط فشار و در نتيجه نيروي چسبندگي داخلي بيشتري در بين ذرات ايجاد ميگردد.
از طرفي بدليل كمبود چوبهاي با وزن مخصوص كمتر و وجود هيزمهاي با دانسيته بالا ، صنايع تخته خرده را به استفاده همزمان از اين گونه ها سوق داده است. امروزه بالارفتن اطلاعات در زمينه شناخت گونه ها و استفاده بهينه از چوب آلات و وجود صنايع شيميايي در زمينه توليد چسبهاي صنعتي ، امكان اختلاط گونه ها براي استحصال تخته با كيفيت را براي واحدهاي توليدي تسهيل كرده است . بطور كلي ساختن تخته با چوبهاي سنگين و مخلوط كردن اين چوبها با گونه هاي سبك از لحاظ تكنيك هيچگونه اشكالي ايجاد نمي كند و از نظر هزينه هم ارزانتر تمام ميشود و نيز براي بدست آوردن تخته با وزن مخصوص مشابه تخته هاي حاصل از چوبهاي سبك ، در هنگام پرس احتياج به فشردگي كمتري دارند .
2- تاثير گونه هاي چوبي هيزم :
درختان بذرده شامل سوزني برگان (بازدانگان) و پهن برگان (نهاندانگان) ميباشد كه سوزني برگان را به نرم چوب و پهن برگان را به سخت چوب تعريف نموده اند. سلولهاي طويل كه اغلب در جهت طول ساقه كشيده شده و اشكال متنوعي دارند ، استحكام مكانيكي درخت را تامين مي كنند. اين سلولها ساختار متفاوتي از هم در گونه هاي سوزني برگ و پهن برگ دارد.
استفاده از گونه هاي سوزني برگ در تهيه تخته خرده چوب با نتايج بدست آمده ، ارتقاء كيفيت تخته را شامل شده كه در آن از بهترين خواص فيزيكي و مكانيكي برخوردار بوده است . در ايران وجود منابع گونه هاي سوزني برگ با توجه به اقليم نيمه بياباني و گرمسيري كشور و موجود بودن در برخي مناطق سردسير و كوهستاني عملا استفاده از اين منابع را كاهش داده است كه در صورت موجود بودن به مقادير فراوان و امكان بهره برداري در افزايش مولفه كيفيت بسيار تاثير داشت.
گونه هاي پهن برگي كه ساختار ليفچه اي مناسب براي اين صنعت را دارند عمدتا شامل درختان نواحي نيمه گرمسيري ميباشند. بطور مثال درخت اوكاليپتوس كاملدولنسيس كه منشاء آن از كشور استراليا است و امروزه بدليل سريع الرشد بودن در اكثر مناطق كاشت ميگردد و با توجه به استعداد حجمي درخت در زمان رشد ، گزينه مناسبي براي تامين مواد اوليه ميباشد.
3-برون چوب و درون چوب هيزم :
معمولا برون چوب از درون چوب سبكتر است و در سطح ذرات خود چسبها را بهتر تثبيت مي كند و نيروي چسبندگي داخلي در تخته هاي حاصل از آنها بيشتر است . چوبهاي قطور داراي ميزان بيشتري چوب درون از برون چوب هستند. مصرف درختچه ها و شاخه هاي درختان كه چوب درون آنها تشكيل نشده است و يا به ميزان كمي در آنها وجود دارد ؛ از لحاظ بهبود خواص تخته ميتواند مناسب باشد كه عملا در اجراي تفكيك هيزم در مرحله تخليه بدليل فراواني درصد اختلاط و محدوديت زماني در آن هنگام به دشواري صورت ميگيرد . چوبهاي فشاري در سوزني برگان داراي بافت متراكم تري نسبت به چوب معمولي ميباشند و قطعات ريشه و چوبهاي معيوب حاصل از رويشهاي غير طبيعي درخت همگي سبب ايجاد اتصالات ضعيف در تخته ميشوند. موجوديت اين قسم چوب آلات در هيزم باعث كاهش خواص فيزيكي و مكانيكي تخته ميگردد. در بهينه ترين حالت دسته بندي و جداسازي چوب آلات در يارد ، تخليه چوب آلات قطور از سرشاخه ها ميباشد كه بدليل شكل ظاهري و حجم ميتوان انجام داد.
4-اسيديته گونه هاي مصرفي در هيزم :
اكثر گونه ها داراي phاسيدي ميباشند .اين خاصيت چوب در روند توليد نقشي ندارد ولي به علت تسريع پليمريزاسيون چسب اوره فرمالدييد بعنوان محرك عمل كرده و در مرحله پرس ، از لحاظ زماني بسيار حائز اهميت است . بعنوان مثال درخت بلوط بعلت داشتن تانن داراي اسيديته بيشتري ميباشد. انقباض چسب در زمان كوتاهتر توسط مواد سخت كننده ( هاردنر) صورت ميپذيرد كه اين مواد بعنوان كاتاليزوري هستند كه سبب افزايش فعاليت اسيدي محيط شده و واكنشهاي گيرايي چسب را سرعت مي بخشند.اين فعاليت مسلما در ذرات چوبهايي كه داراي اسيديته بيشتري هستند ، شديدتر است . كاهش زمان انعقاد چسب و پليمر شدن آن با افزايش ميزان بهره وري در توليد همراه خواهد بود .
5-مواد استخراجي چوب هاي هيزم:
وجود مواد استخراجي در چوبها ، نظير تانن ، قندها ،مواد معدني ، صمغها و روغنها گاه تاثيرات مثبت و زماني منفي بر روي كيفيت تخته مي گذارد . بعنوان مثال ممكن است مواد استخراجي در رقابت با ايجاد نيروي چسبندگي باشند و در نتيجه سبب گيرايي ناكامل چسبها و اتصالات داخلي ناپايدار تخته خرده چوب شوند . مواد استخراجي در هنگام پرس ، تحت تاثير حرارت و فشار كه در نتيجه سبب خروج رطوبت از تشك تخته خرده چوب مي شوند ؛ قرار ميگيرند و به همراه اين رطوبت در صدد فرار بر مي آيند و همين عمل باعث چسبندگي ناكامل در بين ذرات ميشوند . وجود مواد روغني و مومي نيز در گونه هايي مثل هيكوري و پاليساندر باعث عدم گيرايي چسب شده و اشكالات عمده اي در توليد تخته ايجاد مي نمايند.
وجود مواد معدني در درون چوب از عواملي است كه باعث كاهش مرغوبيت تخته حاصله از آن ميگردد . درختاني كه در مناطق بياباني رشد ميكنند مواد معدني فراواني را دارا ميباشند . اطلاع از محل رويشگاه هاي هيزم تامين شده ؛ و آزمايش در صد مواد استخراجي ميتواند در تعيين روند توليدي تخته خرده چوب براي حصول كيفيت مناسب ، مفيد باشد . در اكثر چوبهاي آفريقايي اين حالت ديده ميشود كه سبب شكسته شدن تيغه ها و كندشدن سريع آنها ميگردد.
6-ميزان درصد پوست هيزم:
پوست درخت با ساختار متفاوت تري از چوب ميباشد و لذا تغييرات در ميزان مصرف آن در خواص تخته خرده حاصل بسيار موثر است . استفاده از پوست در حالت كلي باعث كاهش مقاومت خمشي و چسبندگي داخلي تخته خرده ميشود و بر مقدار واكشيدگي ضخامتي مي افزايد . چوبهاي جنگلي داراي 6 تا 10% پوست و در چوبهاي باغي اين ميزان 10 تا 15% ميباشد . در پوست، فيبرهاي آبكشي شديدا ليگنيني هستند و نقش ساختاري پوست را دارند. اين قسمت بخش سودمند پوست ميباشد و ضخامت پوست 5/0 تا 15 ميليمتر در گونه ها تفاوت دارد . ميزان ليگنين پوست با اينكه زياد تر از چوب است ولي استحكام خود پوست در قبال چوب كم ميباشد .اين كاهش مقاومتي بدليل رطوبت بالاي پوست ميباشد كه هرچه مقدار رطوبت در ساختار سلولي از نقطه اشباع الياف بيشتر باشد ، قدرت نگهداري آب پيوندي آن كمتر خواهد بود. رطوبت پوست اغلب فراتر از 100% وزن خشك پوست است .
(fiber saturation point)
نقطه اشباع الياف ، نقطه اي است كه در آن همه آب موجود در حفره سلول خارج شده باشد ولي ديواره سلول اشباع از آب باشد .
ميزان مجاز مصرف پوست 10 % وزن خشك چوب ميباشد كه با انجام آزمايشهاي متعدد به اين مقدار دسترسي يافته اند . هرچه ميزان درصد پوست افزايش يابد و از 10 % افزونتر شود ، باعث باد كردن سطح تخته خرده چوب در مرحله پرس شده ، ميزان جذب آب بالا رفته و مقاومت مكانيكي نئوپان كاهش مي يابد . مقدار پوست در هيزم نيز بستگي به قطر آنها دارد كه معمولا در درختان كم سن و كم قطر حجم آن نسبت به حجم درخت بيشتر است . بعنوان مثال در افرا با قطر 10 سانتيمتر 5/13% و در قطر 20 سانتيمتر ميزان آن 18 % است . در نمونه راش نيز با قطر 10 سانتيمتر 9/6 % و در راش با قطر 22 سانتيمتر1/6 % بوده است .
در درختاني كه پوست خزان كننده دارند ، ضخامت آن نازك است .بطور مثال افرا ، چنار و انجيلي كه پوست پولك دار دارند . در درختاني هم كه پوست خزان نميكند ، ضخامت پوست بالاست نظير بلند مازو و بلوط چوب پنبه و سوزني برگان . ميتوان نتيجه گرفت كه استفاده از چوبهاي قطور سوزني برگان و يا گونه هاي بلوط از چوبهاي كم قطر بهتر است ، زيرا پوست كمتري خواهند داشت . پرداخت سطح تخته هايي كه ذرات آنها با پوست مخلوط شده است نيز با اشكالاتي همراه است كه در كارخانه هايي كه تخته خرده لايه اي مي سازند ، سعي ميكنن كه پوست را در مخلوط با ذراتي بكار برند كه مغز تخته را تشكيل ميدهد.
بطور كلي هرچه از هيزم هاي با درصد پوست كمتر در تهيه تخته خرده استفاده شود ، ضريب اطمينان كيفيت محصول بالا رفته و اين نيازمند وجود منابع مواد اوليه و كاهش هزينه از لحاظ قيمتي در اشل صنعتي است .
7-ميزان درصد پوسيدگي هيزم:
ميزان پوسيدگي هيزم را با توجه به شكل ظاهري آن ميتوان تشخيص داد كه اين ميزان در هيزمهاي جنگلي معمولا بيشتر از هيزم باغي است . رشد قارچهاي مخربي نظير بازيديوميست در اثر وجود رطوبت در محل انبارش هيزم كه در ياردهاي سرباز ، در قسمتهاي تحتاني هيزم به وفور يافت ميشود ، امكان ابتلاي چوب آلات مجاور را دوچندان مي كند . يارد استاندارد با زيرسازي بتوني و شيبدار كه بتواند آب آزاد هيزم را به كانالها و جويهاي آب هدايت كند ، از اين عارضه تا حد امكان ميكاهد . رطوبت بالا در فصول سرد سال در مناطق شمالي كشور و نيز بارشهاي باران و برف نيز بايد مدنظر گرفته شود و از لحاظ زمان ماندگاري هيزم در يارد بايد كنترل شود. چوبهاي پوسيده را نبايد به مدت طولاني در يارد ذخيره كرد . مصرف هيزم پوسيده بايد در اولويت قرار گيرد كه هرچه ميزان پوسيدگي كمتر باشد بر خواص تخته بهبود نسبي را ميتوان انتظار داشت .
ميزان حداكثر ومجاز پوسيدگي در واحد حجمي چوب 5% مي باشد . پوسيدگي باعث افزايش خاكه چوب و در نتيجه پايين آمدن كيفيت خرده چوبها و در نتيجه تخته خرده توليد شده مي گردد. مواد ضدقارچ بدليل گراني و كمياب ، استفاده از آنها مقرون به صرفه نيست . در هيزمهاي جنگلي و گرده بينه هاي با سن بالا اين ميزان پوسيدگي بالاتر است . با افزايش سن بالاي درخت و وجود عوامل مخرب بيولوژيكي انتظار ميرود كه هرچه چوب جوانتر باشد اين ميزان پوسيدگي كمتر و در بسياري موارد بدون پوسيدگي باشد . در هيزمهاي باغي كه معمولا نتيجه هرس ميباشد ، ميزان پوسيدگي بسيار كمتر است .
مصرف هيزم با پوسيدگي بالا در سيستم توليد همواره با افت كيفيتي همراه خواهد بود كه در نتيجه آن افزايش هزينه ها و كاهش راندمان واحد توليدي را در برخواهد داشت .
نتيجه گيري :
كيفيت چوب از لحاظ ساختاري و سلامت خواص آن متناسب با محصول توليدي ، در كيفيت محصول نقش مهمي دارد . هيزمهاي با دانسيته متوسط ، عاري از پوسيدگي و درصد پوست ومواد استخراجي كم در افزايش كيفيت تخته خرده چوب كارآمد خواهند بود . شرايط نگهداري از هيزم را نيز بايد مدنظر قرار داد و استفاده صحيح زماني از هيزم موجود در يارد ،به افزايش راندمان واحد توليدي منجر خواهد شد .
ارتباط نوع هيزم مصرفي با ميزان مصرف چسب
mohsen seyyed
مقدمه :
براي تهيه تخته خرده چوب از چسب صنعتي اوره فرمالدييد استفاده ميشود كه در زمره بهترين چسب ها از نظر صرفه اقتصادي ميباشد و با توجه به خصوصيات ظاهري آن پس از توليد تخته كه بدون رنگ و شفاف است و مناسب صنايع تبديلي و كارگاهي است ؛ و با توجه به قيمت بالا نسبت به هيزم مصرفي تلاش در كاهش ميزان مصرف براي واحدهاي توليدي بسيار حائز اهميت ميباشد .
بطور كلي اجسام به 2گروه اصلي قطبي مثل آب وغير قطبي نظير چوب تقسيم ميشوند .كليه اجسام قطبي نيروي زيادي جهت اتصال ملكولها نسبت بهم اعمال ميكنند و چون تعداد اين نيروها زياد است قادرميباشند در مجاورت اجسام ديگر به آنها بچسبند و 3 نيرو به شرح ذيل در اين امر تاثير دارند :
1-نيروي چسبندگي مخصوص : نيروي جذب بين ملكولهاي چسب و جسم مورد عمل
2-نيروي چسبندگي مكانيكي :نفوذ چسب در آوندها و حفرات چوب از اين دسته اند كه قطبيت چسب در مجاورت ملكولهاي چوب نقش اساسي دارند .
3-نيروي چسبندگي شيميايي : در اين نوع ، ملكولهاي چسب توسط اتصالات شيميايي مخصوص (چنگك اندازي) به جسم مورد نظر متصل ميشود .
چوب يك ماده ناهمگن ميباشد و اجزائ تشكيل دهنده آن در گونه هاي مختلف بسيار متفاوت است . بافتها در جهات مختلف و هرسونايكسان و داراي ساختمان شيميايي خاصي است . غشاء ياخته ها از ملكولهاي درشت و مواد كلوئيدي و رشته اي ليگنين و سلولز تشكيل يافته كه مواد كلوئيدي در جذب رطوبت عامل مهمي اند. كيفيت جاذب الرطوبه بودن چوب سبب تغييرات در خواص فيزيكي و مكانيكي ميگردد .
تشريح چوبها ،كه بررسي تغييرات داخلي و وضعيت اشعه چوبي و رسوبات مواد معدني را امكان ميسازد و نيز تعيين وزن مخصوص و دامنه تغييرات آن ، تعيين درصد بافت چوب در گونه هاي مصرفي ، در شناسايي چوبهاي مناسب براي كاهش ميزان مصرف چسب در صنايع موثر است .
در پهن برگان و سوزني برگان اختلافاتي از لحاظ ميزان مصرف چسب وجود دارد كه به ساختار فيبريل در پهن برگان و تراكييدها در سوزني برگان بستگي دارد . اين ياخته ها هركدام در ميزان جذب چسب به درون خود و نيز ميزان رطوبت هيزم در مرحله چسب زني مرتبط اند و در نتيجه كيفيت تخته را نيز تحت الشعاع قرار ميدهند.
شناسايي و اندازه گيري كيفيت هيزم گام مهمي در كنترل ميزان چسب است كه موارد ذيل را شامل ميشود :
1-نوع گونه مصرفي و مقادير آن
2-ميزان درصد پوست
3-رطوبت هيزمها و يكنواختي آنها
4-پوسيدگي و افت كيفي
5-اسيديته چوبها
6-ميزان ناخالصي
گونه هاي سريع الرشد پهن برگي مثل اوكاليپتوس در قبال گونه هاي مشابه كند رشد براي توليد تخته خرده چوب ، بسيار مناسب اند ؛ طبق آزمايشات انجام شده بين گونه ها از نظر ساختماني اين گونه بافت مناسبي جهت خروج رطوبت و جذب چسب دارد . گونه هاي صنوبر و تبريزي نيز در اين زمره بشمار مي آيند. گونه هايي كه مواد استخراجي بيشتر ويا رسوبات معدني دارند از لحاظ بافتي داراي خواص ضدچسبي بوده و به اين خاطر براي تراكم در مرحله پرس لازم ميگردد كه چسب بيشتري مصرف شود. هرچه بافت متراكمتر باشد اين خصيصه دفع آب و جذب رطوبت با صرف انرژي بيشتر و بالا رفتن مصرف چسب همراه خواهد بود . اختلاط گونه ها در شرايط مناسب نيز راهكاري براي استفاده بهينه از منابع موجود و امكان صرفه جويي در ميزان چسب براي ذرات خرده چوب را فراهم مي آورد . برون چوب و درون چوب در قبول چسب يكسان نيستند و برون چوب كه سبكتر است در سطح ذرات خود چسبها را بهتر تثبيت ميكند و در نتيجه نيروي چسبندگي داخلي در تخته حاصله بيشتر خواهد بود .در نتيجه درختچه ها و شاخه هاي درختان كه فاقد چوب درون هستند در مقايسه با چوبهاي قطور بهتر ميباشند . مصرف چسب در درون چوب با افزايش و در برون چوب با كاهش همراه خواهد بود . درون چوب داراي مواد استخراجي بيشتري از برون چوب است بعنوان مثال در لاريكس وجود گالاكتان كه تركيباتي شبيه چسب دارد با آب توليد اتصالاتي چسب مانند كرده و در بلوط وجود اسيد تانيك سبب اسيدي شدن محيط ميگردد . در گونه هيكوري و تيك و پاليساندر (رز وود) وجود مواد روغني مومي و واكس شكل باعث عدم گيرايي چسب ميگردند .
وجود مواد استخراجي در هيزم ازجمله تانن ، قند ، ....در رقابت با ايجاد نيروي چسبندگي ميباشند كه سبب ناگيرايي كامل چسبها ودر نتيجه افزايش مصرف چسب را بدنبال خواهد داشت.
البته تعداد زيادي از اجزاي شيميايي موجود در چوب در آب انحلال پذيرند و به 2 دسته چربي دوست و آب دوست تقسيم ميشوند .
اين مواد جزو اجزاي غير ساختماني و برون سلولي چوب ميباشند كه وزن ملكولي كمي دارند و در بين اندامهاي مختلف درخت تفاوتهاي برجسته اي دارند. از نظر ريخت شناسي در موضع هاي معيني در چوب متمركزند .اسيدهاي رزيني در كانالهاي رزين ، چربيها و مومها در سلول پارانشيم پره چوبي ، عصاره هاي فنلي در چوب درون ودر پوست متمركزند و معمولا تعيين كمي مواد استخراجي با استفاده از روشهاي استاندارد ؛ پس از عصاره گيري با حلالهايي نظير هگزان يا اتانول انجام ميشودو معمولا مقدار كمتر از 10% وزن خشك چوب را دارد .
ولي گاها وجود روغنها و صمغ ها كه در داخل تشك خرده چوب باقي ميمانند ، سبب افزايش پايداري تخته در برابر تغييرات رطوبت محيط ميشوند و نظير پارافين عمل كرده و از مصرف چسب ميكاهند .
پوست ماده اي است كه ساختمان آن از چوب مبهم تر و غير يكنواخت ميباشد . مصرف اين ماده در ذرات خرده چوب تا حد مجاز 10 % در صنايع رايج ميباشد . ميزان پوست درختان كم سن كم قطر نسبت به حجم درخت بيشتر است ، بعنوان مثال : در نمونه راش با قطر 10 سانتيمتر 9/6% و در نمونه قطر 20 سانت 1/6 % ميباشد .
در نمونه آپيسه آ با قطر 12 سانتيمتر 1/12% و در قطر 22 سانتيمتر 3/9 % مشاهده شده است . بطور كل افزايش درصد پوست نسبت به وزن تخته سبب كاهش مقاومت تخته و نيروي چسبندگي داخلي شده و با افزايش چسب اين نقيصه را جبران مينمايند كه مقرون به صرفه نميباشد . استفاده از گونه هاي با درصد پايين تر پوست باعث كاهش ميزان چسب در فرايند توليد خواهد گرديد .
در پوست مواد معدني مهم براي كاركرد هاي فيزيولوژيك وجود دارند ، لذا خاكستر پوست از چوب بيشتر است .ميزان مواد استخراجي پوست در مقايسه با چوب زياد ميباشد .( در پوست 26-15% ودر چوب 9-2% ) به عنوان مثال لاتكس كه در درختان نواحي برزيل ودر بخش وسيعي از آسيا وجود دارد . ميزان رطوبت در پوست اغلب فراتر از 100 % وزن خشك آن ميباشد .و استحكام آن از چوب پايينتر است .
هيزمها در برابر عوامل فساد و پوسيدگي حساسيتهاي گوناگون با توجه به نوع و گونه دارند كه در طي انبارش در يارد در معرض حمله قارچها و باكتريها قرار ميگيرند.
در گونه هاي سوزني برگ وجود قارچ آسكو سيت چوبها را فاسد و به رنگ آبي در آورده كه از مصرف آن براي لايه رويي جلوگيري ميكنند . نيز در گونه هاي پهن برگ وجود قارچ بازيديوميست يا قارچ گوش ماهي باعث باختگي چوب ميشوند. فساد در چوبها باعث تقليل خواص مكانيكي چوب ميگردد كه براي جلوگيري از اين امر استفاده سريع از هيزم هاي در معرض خطر ميتواند به كاهش ضايعات كمك نمايد .
وزن مخصوص چوبها نيز عاملي براي مديريت مصرف ميباشد كما اينكه افزايش وزن مخصوص هيزم باعث كاهش ضخامت در فرمينگ و بالاخص در پرس ميگردد . اين نكته با افزودن بار بيشتر و در نتيجه افزايش چسب به ذرات در راستاي كاهش مولفه ضخامت تخته خواهد شد. دامنه تغييرات وزن مخصوص هيزم باعث بروز مشكلات در فرمينگ و پرس ميگردد كه با توزين بار بيشتر باسكول و متغيرهاي پرس ، كوشش در حفظ كيفيت تخته را با افزايش مصرف چسب بدنبال دارد . لذا در هنگام تهيه ذرات خرده چوب، يكنواختي بار ورودي به خردكنها از اين لحاظ بايد كنترل شود .
يكي ديگر از خصوصيات هيزم ميزان اسيديته گونه هاي مصرفي است كه بالا بودن اسيديته در لايه مياني كيك خرده چوب بدليل اينكه خود چسب داراي هاردنر ميباشد؛ محيط به شدت اسيدي شده و در چسبندگي و پليمر شدن چسب تاثير مستقيم خواهد داشت . بطور مثال چوب بلوط خود داراي اسيديته است و در صورت اختلاط نشدن با گونه هاي ديگر ، بايد مقدار هاردنر را كم كرد . ميزان استاندارد اسيديته هيزمها بايد 8-6 باشد .
وجود چوبهاي واكنشي در هيزم نيز در مقدار مصرف چسب تعيين كننده است .
چوبهاي فشاري كه بصورت طولي منبسط شده سنگينتر و سخت تر و چگال تر از چوب است . سلولز كمتر و ليگنين بيشتري دارند .
چوبهاي كششي نيز كه در قسمت بالايي چوب منقبض شده و سلولز آن زياد و ليگنين آن كمتر از چوب ميباشد .
نتيجه گيري :
استفاده از چوبهاي با رطوبت يكنواخت و درصد پوست كم و كنترل وزن مخصوص و اسيديته در مرحله تهيه ذرات خرده چوب در كاهش ميزان مصرف چسب بطور محسوس خواهد بود . مديريت مصرف چوب آلات و هيزم با شناسايي و اندازه گيري كيفيت هيزم در كاهش هزينه چسب مصرف گام مهمي خواهد بود .
![]() سرمايه هر كارخانه متشكل از دستگاه ها و پرسنل آن مي باشد كه توجه به اين 2 فاكتور در طي توليد باعث افزايش راندمان و بهره وري مي گردد .
یکی از پر کاربردترین ماشین آلات صنایع چوب كه در كارخانجات با توليد بالا از گلوگاه هاي توليد است و در حال حاضر با توجه به رواج روز افزون استفاده از صفحات MDF ، دستگاههای لبه چسبان می باشد.این دسته ماشین آلات که در انواع مختلف، با قابلیتهای متفاوت و توسط سازندگان متنوعی تولید می شود، مانند دیگر ماشین آلات صنعتی برای کارکرد صحیح و بدون مشکل نیازمند یک سری مراقبتها و نگهداریهای ویژه است که به اهم آنها درذیل اشاره شده است:
1-گریس کاری محور پیستونهای پنوماتیک که هم نقش نظافت و هم روانکاری را دارد. درنهایت گریسهای اضافه توسط دستمال تمیز پاک شود.
نکته حائز اهمیت آنکه گریس نباید از نوعی باشد که منجر به خرابی قطعات لاستیکی و پلاستیکی شود. به عبارتی از گریسهای نفتی نباید استفاده شود.
نوع خاصی که توصیه می شود گریس Glitmo 805 از کارخانه Fuchs ساخت کشور آلمان می باشد.
2-گریس کاری محورهای بخشهای متحرک ایستگاهها با گریس فوق وسپس پاک کردن اضافه گریس با دستمال تمیز.
3-دردستگاههای دارای ایستگاه چسب گرانول به دلیل حرارت بالا از بلبرینگ استفاده نمی شود و محل اتصال قطعات ثابت و متحرک به شکل بوش می باشد لذا گریس کاری بوشها به فاصله زمانی توصیه شده توسط سازنده با گریس نسوز با درجه حرارت کارکرد بیش از 200 درجه سانتیگراد الزامی است.
4-دستگاه به هر دلیلی خاموش شود، نباید بدون فاصله زمانی آنرا مجدداً روشن کرد و فاصله زمانی بین خاموش و روشن کردن دستگاه حداقل یک دقیقه رعایت شود.
5-درهنگام بروز اشکال در عملکرد دستگاه، درابتدا باد و برق ورودی به دستگاه با دقت وتوسط ابزار مناسب تست شده و سوئیچ های ایمنی دستگاه چک گردد.
درصورت عدم مشاهده اشکال ، حتماً با شرکت خدمات دهنده دستگاه جهت اقدامات بعدی تماس گرفته شود تا از ضرر و زیانهای احتمالی که براثر دستکاری بیجا پیش می آید جلوگیری شود.
6-برای نظافت بخشهای مختلف دستگاه از قبیل بدنه دستگاه، توپی های فرز و تیغ اره و... به هیچ وجه از حلالهای قوی مثل بنزین ، آستون و تینر استفاده نشود ( مگر اینکه توپی فرز ، تیغه اره از موتور مربوطه جدا شده باشد) در این موارد پیشنهاد ما استفاده از اسپری WD40 می باشد که با وجود آنکه قدرت کافی برای تمیز کردن آلودگی ها وچسب و... دارد، به رنگ دستگاه آسیب نمی رساند.قابل ذکرآنکه این اسپری نیز درصورت استفاده برای بلبرینگها وپلاستیکها ولاستیکها، باعث خرابی آنها می شود. لذا برای استفاده در بلبرینگها ، محور پیستونهای پنوماتیک و محورهای حرکتی دستگاه توصیه نمی شود.
7-به منظور افزایش طول عمر قطعات پنوماتیک دستگاه و با توجه به اینکه کمپرسور هوای فشرده، ناخواسته رطوبت هوا را نیز فشرده و تبدیل به ذرات آب می کند، معمولاً همراه هوای فشرده ، آب هم وجود دارد لذا پیشنهاد می شود که با استفاده از رطوبت گیر با کیفیت تا حد امکان از ورود ذرات آب به دستگاه جلوگیری شود. مطمئناً هزینه ای که صرف این کار می شود، با جلوگیری از خرابی زودرس قطعات پنوماتیک، سریعاً بازگشت خواهد کرد.
8-یکی از مهمترین بخشهای هردستگاه لبه چسبان، زنجیر جلو برنده قطعه کار و قطعات متصل و مرتبط با آن می باشد لذا لازم است نسبت به سرویس و نگهداری به موقع آن توجه شود، در این خصوص پیشنهادات ما عبارتند از: زنجیر فوق وقطعات پلاستیکی که روی آن نصب می باشد، چرخ دنده هایی که زنجیر را مهار می کنند و نیز ریل فلزی که مسیر حرکت قطعات پلاستیکی می باشد ، باید هر دو هفته یک بار به طور کامل باد گرفته شده و به خوبی تمیز شوند. برای انجام این کار در صورت توجه کافی نیازی به هیچ گونه ماده تمیز کننده یا حلال نمی باشد و استفاده از باد کافی است.
پس از آن ، زنجیر را از محل اتصال حلقه ها به هم توسط روغن موتور معمولی به مقدار خیلی کم روغن کاری نموده و برای نفوذ بیشتر روغن روی زنجیر را باد می گیریم.
پشت هر کدام از لقمه های پلاستیکی متصل به زنجیر، دو عدد شیار دیده می شود که روی ریل فلزی بدنه دستگاه قرار گرفته و درحین کار ماشین ، سایش مداوم بین این دو وجود دارد.
دراین مرحله سطح شیارها بعد از نظافت کامل به مقدار خیلی کم از گریس توصیه شده (Glitmo 805) توسط قلم مو آغشته گردد.
نکته قابل ذکر دیگر آنکه بدلیل وجود گردوغبار زیاد درهوا و سطح قطعه کار، در کارگاه های صنایع چوب، لازم است هر هفته بعد از بالا بردن فک دستگاه تا انتها، سطح لقمه های پلاستیکی (سطحی که با سطح زیرین قطعه کار در تماس است) و نیز غلطکهای لاستیکی مقابل آنها که روی فک دستگاه نصب می باشد و با سطح بالایی قطعه کار تماس دارد را توسط پارچه نم دار نظافت کنیم و این کار را برای تمام لقمه های لاستیکی به نوبت انجام می دهیم.این عمل باعث جلوگیری از لغزیدن وکج شدن قطعه کار می شود.
9-لازم است درهنگام نظافت دستگاه و حتی اگر جایی از دستگاه آغشته به چسب شده و نیاز به نظافت آن باشد، از وسایل فلزی استفاده نشود چرا که علاوه بر آنکه باعث رفتن رنگ دستگاه و ظاهر نامناسب آن می شود، بدلیل اینکه بعضی از بخشهای دستگاه پوششهای خاصی دارد، باعث زخمی شدن آن پوشش ودر نتیجه لطمه به عملکرد دستگاه خواهد شد.
برای نظافت، استفاده از نوار PVC یا قطعات چوبی توصیه می شود.
10- از آنجا که تولید کنندگان چسب برای لبه چسبانها ، رنج خاصی را برای درجه حرارت بهینه چسب در نظر می گیرند، توصیه می شود که در حد امکان از چسبهای یک کارخانه استفاده شود. به دلیل اینکه وقتی از چسبهای با دو رنج مختلف دمایی استفاده می شود، مجبوریم دستگاه را برای رنج دمایی بالاتر تنظیم کنیم و این درجه حرارت باعث سوختن چسب دارای درجه حرارت کمتر شده و منجربه زودتر کثیف شدن ایستگاه چسب می شود.
مقدمه:
كربوكسي متيل سلولز كه ابتدا در آلمان كشف و سپس در آمريكا و بعد در ساير كشورهاي غربي گسترش يافته، در دو گريد صنعتي و غذايي به صورت فراگير مورد استفاده قرار ميگيرد.كربوكسي متيل سلولز يا C.M.C عبارت است از يك گرد سفيد رنگ، بي بو، بدون رنگ، قابل تعليق در آب و تحت شرايط نرمال غير قابل تخمير ميباشد. از نظر خواص شيميايي و فيزيكي مورد لزوم در محيط استفاده معمولاً از آن به جاي نشاسته و مواد طبيعي محلول در آب كه نسبتاً گرانقيمت هستند مانند آلژينات سديم،حنزه ايرلندي، صمغ تراگاكانت و ژلاتين استفاده ميگردد. به دليل جهات اقتصادي آن در سالهاي اخير مورد توجه خاص قرار گرفته است و پيشرفتهاي عمدهاي در تكنولوژي و كيفيت و كاربري اين محصول صورت گرفته است. اين پيشرفتها امكاناتي را فراهم آورده است تا بتوان از كربوكسي متيل سلولز در كاربردهاي بسياري نظير خوراكي، دارويي، صنايع شوينده، رنگ و رزين و رونماي ساختمان، چسبها، نساجي، چاپ و تكميل پارچه، كاشي و سراميك، سفال و چيني، كاغذ، الكترود جوشكاري، فرش و موكت، گل حفاري چاههاي نفت، تختههاي چند لايه، چرم مصنوعي و موادآرايشي، سموم و آفت كشها و غيره استفاده كرد. ويژگيهاي كاربردي C.M.C علاوه بر غلظت بخشي، چسبندگي و ايجاد استحكام، عامل انتشار، عامل نگهدارنده آب،حفظ حالت كلوييدي، تثبيت كننده، عامل تعليقساز، امولسيونساز و عامل تشكيل لايه است. به دليل ويژگيهاي متنوع، C.M.C در طيف گستردهاي استفاده ميشود. اين ماده به سرعت در آب سرد و گرم حل ميشود و اساساً در مواردي كه كنترل ويسكوزيته هدف باشد از اين ماده استفاده ميگردد زيرا حتي در حضور يون كلسيم نيز ژل تشكيل نميدهد. اينكه اين ماده عامل كنترل ويسكوزيته است باعث شده تا از آن به عنوان غلظتدهنده ،تثبيتكننده، امولسيونساز (مانند پروتئين شير) و عامل تعليق ساز بهره جست. خواص فيزيكي: 1-حلاليت 2-ويسكوزيته در محلول 3-فعاليت سطحي 4-خواص ترموپلاستيكي 5-پايداري(در مقابل تخريبات بيولوژيكي، گرما، هيدروليز و اكسيداسيون) دلايل تكنولوژيكي براي استفاده از آن: 1-. غلظت بسيار اندكي لازم است. 2-. انواع گريدهاي آن با ويژگيهاي سازگاريافته براي مصارف گوناگون قابل توليد ميباشد. 3-. بدون مزه و بو و بي رنگ ميباشد. 4- نسبت به محصولات طبيعي اصلاح نيافته مقاومت بيشتري در مقابل ميكروبها دارد. 5-. توانايي حفظ ويژگيها در شرايط متغير را داراست. 6-حلاليت بالا حتي در آب سرد دارد. 7- عامل نارواني و غليظكننده ميباشد. 8- توانايي ايجاد تعليق پايدار دارد. 9- امولسيفاير، 10- تشكيل لايه محافظ، 11-. بهبود ويژگي هاي رئولوژي(تغيير شكل ماده)، 12- جلوگيري از رشد كريستالها، 13- جلوگيري از انعقاد محصولات داراي نشاسته، 14- جلوگيري از نرم و سفت شدن، 15- اصلاح ساختار و بافت، 16- حجيمكننده، كاربردهاي C.M.C فقط كافيست شما نيازهاي خود را با ويژگيهاي C.M.C ارتباط دهيد و گريد مناسب جهت مصرف مورد نياز خود را انتخاب كنيد. در صنايع مختلف به شرح ذيل ميباشد 1- مصارف خوراكي: ويژگيهاي كاربردي اين گريد غلظتدهندگي، امولسيون كننده، نگهدارنده و جذب كننده آب، نگهدارنده و تثبيتكننده، عامل حفظ شكل و ظاهر(رئولوژي) ميباشد، كه با داشتن اين ويژگيها ميتواند به جاي ژلاتين و مواد ديگر استفاده شود كه نه تنها از لحاظ اقتصادي به صرفه است بلكه باعث حفظ طعم واقعي و تازگي غذا است و مدت زمان قابل مصرف بودن ماده غذايي را بالا ميبرد و يكي از ضروريترين افزودنيهاي خوراكي محسوب ميشود كه هم اكنون به طور گستردهاي در بستني با كيفيت بالا جهت مقاومت در برابر ذوب شدن، در توليد انواع شيريني، بيسكويت و كيك، كلوچه، آبنبات، انواع آبميوه و نوشيدنيهاي مايع، محصولات لبني و گوشتي، غذاهاي منجمد، ماكاروني فوري، كنسروها و كمپوتهاي ميوه استفاده ميگردد و همچنين C.M.C ميتواند براي پايداركردن و محافظت از پروتئينها به ويژه پروتئين سبوس مصرف شود. 2- مصارف در مواد دارويي، آرايشي و شيميايي تعليقساز ذرات، ابقاء رنگ، محافظ پوست، پراكندگي يكدست، زداينده چرك و لكه، غلظتبخش و تثبيت كننده، روانساز، يكدستكننده، اين مواد همچنين در توليد خميردندان به دليل مزه و طعم و جلا دهنده بودن آن، كرمهاي دست، شامپوها، خمير ريشتراش مايع، و به دليل آب دوستي و عمل متورم كردن كاربرد وسيعي در قرصهاي دارويي دارد. 3- مصارف در صنعت نساجي هماهنگ كننده تار و پود، نگهدارنده و جذب كننده آب، غلظت دهنده در خميرهاي چاپ و ماده اوليه در فرايندهاي مختلف تكميل ، چسب مناسب براي الياف و تشكيل دهنده لايه، عامل استحكام و هماهنگي به جاي گرين (دانه) هماهنگ كننده تار و پود و مقاوم كننده در برابر فرسودگي بوده و پارچههايي كه با الياف نخي و كتان هستند را از لحاظ وزني سبك ميكند و مانع از بين رفتن و فساد آنها ميشود. اين ماده به عنوان ماده اوليه در خلال فرايند چاپ، مخصوصاً به روي پارچههاي ابريشمي به كار ميرود. نيز در آهار زني نخهاي مصنوعي كاربرد دارد. 4- مصارف در رنگ و رزين اين ماده به عنوان عامل كنترل ويسكوزيته در رنگهاي امولسيون قابل استفاده است و نيز در حركت قلممو اثر مطلوبي دارد. در رنگهاي محلول به عنوان مادهاي براي پر كردن منافذ در سطوح منفذدار سطح ديوار گچي و غيره قبل از استعمال رنگ و روغن به كار ميرود. اين ماده عامل حجمدهنده خوبي براي مواد پركننده ميباشد. نگهدارنده و جذب كننده آب، تشكيل دهنده لايه، تعليقساز ذرات، نگهدارنده رنگ، غلظتدهنده، تثبيتكننده و يكدستكننده ميباشد. 5- مصارف در صنعت شويندهها و صابونها افزايش مقدار كمي از آن به شويندهها موجب معلق ماندن چرك جدا شده ميگردد و داراي حداكثر قدرت حل كردن چرك و چربي ميباشد. پود پارچه را پر ميكند و اجازه نميدهد چرك در لابهلاي آن جا گيرد و به اصطلاح ازچرك مردگي جلوگيري ميكند و از همه مهمتر اينكه ميتواند امولسيون صابون و يا محلول را غلظت داده و ساختار آن را تثبيت بخشد و نيز تعليقساز ذرات و خاك بوده و به پوست آسيبي نميرساند. 6- مصارف در صنعت كاغذسازي و مقوا اين ماده در پروسه كاغذسازي، مقاومت در برابر ساييدگي و يكنواختي سطح و ويژگي ضد شكنندگي، قدرت كشش و سختي كاغذ را بالا ميبرد. تشكيل دهنده لايه چسبنده، غلظتبخش، باعث افزايش استحكام، عامل بهبودي سطح و جلاي آن بوده و نيز انعطاف سطح در برابر تاشدگي را بهبود ميبخشد. در ساخت مقواي چيندار به عنوان عامل كنترل كننده ويسكوزيته، و تثبيت كننده براي خميرهاي نشاستهاي و چسب آن قابل استفاده ميباشد. 7- مصارف در صنعت كاشي و سراميك اين ماده در صنايع كاشيسازي و سراميك نوعي تثبيتكننده ، نگهدارنده و جذب كننده آب، تشكيل دهنده لايه، غلظت دهنده و تثبيت كننده و براي جلاها جهت بهسازي استحكام قطعه قالب شده ميباشد و ميتواند به عنوان غلظتدهنده در قالبهاي كوزهگري استفاده و محصولات را زيبا و بدون هيچگونه ترك و حباب و عيب ميگرداند و قدرت چسبندگي را افزايش دهد و باعث شكلپذيري آسان و افزايش استحكام آن تا 2 يا 3 برابر ميشود. افزودن اين ماده قدرت پخششوندگي لعاب را بهبود ميبخشد و نيز باعث استحكام چسبندگي بين لعاب و سراميك ميگردد. 8- مصارف در حفاري چاههاي نفت اين ماده به عنوان عامل مهمي در بهبودكيفيت گل حفاري عمل ميكند. نوع با ويسكوزيته بالاي آن براي ايجاد غلظت و نوع با ويسكوزيته پايين به عنوان عاملي در كاهش ضايعات فيلتراسيون محلول حاصل حفاري نفت است. كنترل كننده اتلاف مايع، جاذب و نگهدارنده آب، عامل درزگيري ديواره چاه ، تعليق ساز خاك و نيز غلظتدهنده رواني ميباشد. 9- مصارف در تختههاي چند لايه اين ماده تعليقساز ذرات، باعث افزايش استحكام، غلظتدهنده، تثبيتكننده، مقاوم در برابر گرما، روانساز و يكدستكننده ميباشد. 10- مصارف در الكترودهاي جوشكاري اين ماده تشكيل دهنده لايه، استحكامبخش، غلظتدهنده، روانساز و يكدستكننده ميباشند. 11- مصارف در صنايع چرم اين مواد پرپشت كننده، بهبود دهنده سطح و جلا، محافظ بافت چرمهاي مصنوعي ميباشد. 12- مصارف در فرش و موكت اين مواد همچنين جهت آهارزني در صنعت فرش و موكت به كار ميرود. 13- مصارف در چسب اين ماده به علت خاصيت تشكيل فيلم و كشش سطحي خوب، بهعنوان يك چسب در چسب كاغذ ديواري، چسب خميركاغذ، چسب كاغذ سنباده،چسب چرم و غيره به كار ميرود. 14- مصارف در سموم و آفتكشها اين ماده در سموم و آفتكشها به عنوان عامل تعليقساز استفاده ميشود.
خمير سازي به طريق نيمه شيميايي :
در خمير سازي نيمه شيميايي ، 2 روش شيميايي و مكانيكي با يكديگر تلفيق مي شوند.خرده چوبها تحت تاثير مواد شيميايي تا حدودي نرم ميشوند و بقيه عمليات با روشهاي مكانيكي و غالبا در پالاينده هاي ديسكي ادامه مي يابد . بازده خمير از 55% تا 90% نسبت به چوب خشك ميباشد . انواع خمير حاصل، كاربردهاي مشخصي دارند و از بعضي خواص مخصوص بخود برخوردارند.
بعنوان مثال خمير با بازده 75% ، سفتي خاصي دارند كه آنها را براي لايه مياني و كنگره اي مقوا مناسب مي سازد .
اين روش عمدتا براي پهن برگان طراحي شده است كه به انواع ذيل تقسيم مي شوند :
1-روش سوداي سرد :
در اين فرايند سود سوز آور در دماي معمولي براينرم كردن چيپسها قبل از پالايش استفاده ميشود .با اين عمل خرده چوبها متورم شده و پيوندها و اتصالات ساختاري مي شكنند، در حاليكه ليگنين زدايي روي نمي دهد . بازده خمير 85 تا 90% است و مقدار انرژي مصرفي تقريبا نصف انرژي مورد نياز در يك فرايند مكانيكي عادي است . در مقايسه با خمير گراندوود سنگي ، خمير فرايند سوداي سرد خواص نسبتا بهتري دارد .
2-روش گراندوود شيميايي :
در اين فرايند ، خرده چوبها پيش از آسياب شدن در مايع سولفيت قليايي (در دما و فشار زياد )پخته ميشوند و چون نفوذ مواد شيميايي به درون چوب ناقص است، لذا ازاين روش به ندرت استفاده ميشود .
3- روش كرافت و سولفيت پربازده :
پخت تا سطح ليگنين زدايي جزئي و محدود انجام مي پذيرد و ليفي كردن خرده چوبها ي كمي پخته شده بطور مكانيكي عملي مي شود.ميزان پيشرفت پخت ، بازده را كنترل مي كند ؛ افزايش بازده به معناي نياز به انرژي بيشتر در مرحله ليفي كردن است .
4-روش سولفيت خنثي :
عمدتا در پهن برگان به كار مي رود . مهمترين فرايند نيمه شيميايي مورد استفاده در دنياست . در اين فرايند كه به كوتاهي NSSC(Neutral SulfiteSemichemical)ناميده ميشود از مايع پخت سولفيت سديم Na2So3 استفاده ميشود كه براي خنثي كردن اسيدهاي آلي آزاد شده از چوب در ضمن پخت با كربنات سديم Na2Co3 بافر شده است .
براي حذف گوگرد از فرايند ، برخي از پختهاي نيمه شيميايي با استفاده از كربنات سديمNa2Co3 و هيدروكسيد سديمNaOH انجام مي شود .
مايعات مصرف شده در عمليات خمير سازي را نميتوان مستقيما در نهرها و رودخانه ها ريخت ، چون در اين مايعات مواد شيميايي زيادي به هدر مي رود و آلودگي شديدي نيز در آبها ايجاد مي شود . بازيابي مواد ار مايع مصرف شده در اين فرايندها را ميتوان به آساني با سيستم بازيابي يك كارخانه كرافت يا سولفيت موجود انجام داد، سوزاندن بر روي بستر روان نيز روش متداولي است .
دانش مهندسي ژنتيك هنوز در آغاز راه است و مثل هر دانش نوظهوري ، غالباً مورد بحث هاي طولاني قرار مي گيرد. به طور قطع نه موافقان اين دانش به ويژه در حوزه كاربرد آن بر محصولات كشاورزي مي توانند ادعا كنند كه چنين رويكردي صد در صد مفيد و عاري از هر گونه پيامد سوء است و نه مخالفان مهندسي ژنتيك مي توانند مدعي آن شوند كه كاركردهاي چنين دانشي يكسره زيانبار است. پس زمينه براي بحث و تبادل نظر بايد گشوده باشد تا از بروز هر گونه ابهامي پيشگيري كند. در اين شماره مقاله اي درباره اثرات سوء كاربرد مهندسي ژنتيك بر روي گونه هاي درختي در جنگل ها را از نظرتان مي گذرانيم.
آخرین مطالب نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |